به گزارش جامعه ایده آل؛/ مجتبی بیات/ سیویکم آذرماه، سالگرد شهادت آیتالله سید حسن مدرس، یادآور یکی از برجستهترین چهرههای تاریخ معاصر ایران است. مدرس، نه تنها یک عالم دینی و فقیه، بلکه سیاستمداری جسور بود که در بزنگاههای حساس تاریخ کشور، شجاعت کمنظیری در دفاع از استقلال و حاکمیت ملی به نمایش گذاشت. مبارزات او در دوران مجلس شورای ملی، الگویی ماندگار از سیاست ورزیدن بر اساس اصول و پرهیز از سازشهای مصلحتی است. این نوشتار به تبیین ابعاد مختلف شخصیت سیاسی و فکری این شهید عالیمقام میپردازد و میراث او را در مواجهه با چالشهای امروزین واکاوی میکند.
آیتالله مدرس (۱۲۸۶ - ۱۳۱۶ شمسی)، با ورود به عرصه سیاست ایران در دوران پرتلاطم پس از انقلاب مشروطه، تحولی بنیادین در مفهوم نمایندگی مردم و نقش روحانیت در سیاستگذاری ایجاد کرد. او تجسم عملی این ایده بود که دین و سیاست نه تنها متضاد نیستند، بلکه دین، چارچوب اخلاقی و اصولی سیاست را تعیین میکند.
بخش اول: استقلالخواهی؛ خط قرمز مدرس
مهمترین ویژگی شخصیتی و سیاسی شهید مدرس، تعهد تزلزلناپذیر او به استقلال ایران بود. در دورانی که دسیسههای قدرتهای بزرگ، به ویژه دولت بریتانیا و روسیه تزاری، سایه سنگینی بر سر مقدرات کشور انداخته بود، مدرس به صراحت و با شجاعتی کمنظیر، در برابر هرگونه امتیازدهی به بیگانگان ایستاد. این دوره تاریخی، مصادف با تداوم تلاشهای امپریالیستی برای تقسیم ایران به مناطق نفوذ بود، مانند قراردادهای ننگین ۱۹۰۷ (تقسیم ایران به حوزه نفوذ روسیه و بریتانیا) و تلاشهای بعدی برای تثبیت سلطه اقتصادی و نظامی.
۱. مقابله با نفوذ اقتصادی و امتیازات خارجی
مدرس در مجلس، مدافع سرسخت عدم واگذاری منابع طبیعی و حاکمیتی کشور به بیگانگان بود. او به شدت با اعطای امتیازات نفتی، معدنی و راهسازی که میتوانست حاکمیت اقتصادی ایران را تضعیف کند، مخالف بود. موضعگیری او در برابر قرارداد وثوقالدوله (که در واقع تکرار تلاشهای استعماری بود) نمونهای بارز از این ایستادگی است. مدرس معتقد بود که اعطای امتیازات اقتصادی، دروازهای برای نفوذ سیاسی و نظامی خواهد بود.
به زعم مدرس، اگر منافع ملی در معرض خطر باشد، حفظ این منافع، یک تکلیف شرعی است. این دیدگاه مبتنی بر این تحلیل بود که:
[ \text{استقلال ملی} = \text{عدم وابستگی اقتصادی} + \text{حاکمیت مطلق بر منابع} ]
۲. سیاست خارجی مبتنی بر عزت ملی
جمله مشهور ایشان، "سیاست ما عین دیانت ماست"، بیانگر این حقیقت بود که دفاع از کیان ملی و منافع مردم، از هرگونه مصلحتاندیشی سیاسی صرف، بالاتر و مقدستر است. این عبارت، صرفاً یک شعار نبود، بلکه مکتبی عملی بود که بر اساس آن، هر اقدامی در عرصه سیاست خارجی باید با معیار حفظ عزت و استقلال سنجیده شود.
مدرس به خوبی میدانست که استقلال اقتصادی و سیاسی، تنها با مقاومت فعال و شفافیت در برابر دخالتهای خارجی حفظ میشود. او هرگونه تعامل با قدرتهای خارجی را منوط به رعایت کامل استقلال ایران میدانست و هرگونه مماشات را خیانت به خون شهدا و آرمانهای مشروطه تلقی میکرد. او حتی پیشنهاد تأسیس یک صندوق ملی برای تأمین مخارج کشور، بدون استقراض از قدرتهای خارجی، را مطرح میکرد که نشاندهنده عمق درک اقتصادی ایشان بود.
بخش دوم: استقامت بر اصول در برابر استبداد
شهید مدرس در دوران قدرت گرفتن رضاخان، نه تنها در برابر نفوذ خارجی، بلکه به عنوان نماد ایستادگی در برابر استبداد داخلی نیز عمل کرد. او از اولین کسانی بود که خطر دیکتاتوری را به درستی تشخیص داد و در برابر رویکردهای غیرقانونی و نقض آزادیهای اساسی به شدت موضع گرفت.
۱. دفاع از قانون اساسی و محدودیت قدرت
مدرس، همواره بر لزوم حاکمیت قانون و محدود بودن قوای سهگانه، به ویژه قوه مجریه، تأکید داشت. او معتقد بود که هر حکومتی، هرچند با نیت خیر شروع کرده باشد، اگر از نظارت مردم و نهادهای قانونی خارج شود، به انحراف کشیده شده و تبدیل به ستم خواهد شد. از دیدگاه مدرس، اصل "تفکیک قوا" (که در قانون اساسی مشروطه تصریح شده بود) باید به طور جدی رعایت شود.
در مواجهه با افزایش قدرت رضاخان و تلاش وی برای تمرکز امور در دست دولت، مدرس به تندی اعتراض میکرد. او در جلسات مجلس به صراحت اظهار میداشت که هرگونه اقدام فراقانونی، بنیان مشروعیت حکومت را از بین میبرد. این پافشاری بر چارچوبهای قانونی، در حالی بود که بسیاری از سیاستمداران وقت، برای حفظ موقعیت خود، سکوت اختیار کرده یا با دولت همراه شده بودند.
۲. شجاعت اخلاقی و عدم مماشات
مواضع تند و صریح مدرس، او را به هدفی اصلی برای دولت جدید تبدیل کرد. عدم سازش او با دولت مستقر، با وجود آگاهی کامل از خطرات جانی که او و خانوادهاش را تهدید میکرد، نشاندهنده عمق اعتقاد ایشان به حفظ چارچوبهای شرعی و قانونی در اداره امور کشور است.
این عدم مماشات، ریشه در درک فلسفی مدرس از مفهوم "امر به معروف و نهی از منکر" در بستر سیاست داشت. برای او، حفظ نظم اخلاقی و قانونی جامعه، وظیفهای بالاتر از حفظ جان بود. هنگامی که استبداد در حال شکلگیری بود، سکوت به معنای تأیید ضمنی ظلم بود.
مدرس از یک سو با دیکتاتوری داخلی مقابله میکرد و از سوی دیگر، جایگاه روحانیت را به عنوان ناظر بر سلامت سیاسی و اجتماعی جامعه تثبیت مینمود. او ثابت کرد که عالم دینی میتواند در قلب ساختارهای قدرت حضور یابد و همچنان اصالت و استقلال خود را حفظ کند.
۳. تأثیر مدرس بر گفتمان سیاسی شیعه
مدرس، الگوی جدیدی از مرجعیت سیاسی را پایهگذاری کرد که مبتنی بر مقاومت فعال بود. این الگو بر این پایه استوار است که:
[ \text{مقاومت فعال} = \sum_{i=1}^{n} (P_i \times A_i) ]
که در آن (P_i) شدت فشار دشمن (داخلی یا خارجی) و (A_i) میزان پایبندی به اصول است. مدرس در بالاترین سطح فشار ((P_i) بالا)، کمترین میزان سازش ((A_i) نزدیک به ۱) را نشان داد. این رویکرد، بعدها الهامبخش نسلهای مبارز در تاریخ معاصر ایران شد.
بخش سوم: ابعاد فقهی و فکری مبارزات مدرس
تفکرات مدرس صرفاً واکنشی سیاسی نبود، بلکه ریشه در یک منظومه فکری عمیق فقهی داشت. فقه سیاسی مدرس، مبتنی بر این اصل بود که اجرای عدالت اجتماعی و حفظ کرامت انسانی، از اهداف اصلی شریعت هستند.
۱. فقه سیاسی و حاکمیت ملت
مدرس یکی از پیشگامان در تفسیر فقهی مشروعیت نظام مشروطه بود. او معتقد بود که نمایندگان ملت در مجلس، نمایندگان واقعی مردم هستند و حکومت باید مبتنی بر رضایت اکثریت باشد. این دیدگاه، زمینهساز نظریه ولایت فقیه در غیاب امام معصوم نیز شد، هرچند که مدرس خود عمدتاً در چارچوبهای مشروطه مدرن فعالیت میکرد. او بر این باور بود که:
حاکمیت ذاتیه متعلق به خداوند است و نمایندگان مردم، مجریان این حاکمیت در قالب قانون هستند.
هرگونه خروج از این چارچوب، مشروعیت سیاسی را باطل میسازد.
۲. پرهیز از تشریفات و تجملات قدرت
یکی دیگر از جنبههای برجسته زندگی مدرس، زهد و سادگی او بود. او در اوج نفوذ سیاسی، زندگی بسیار سادهای داشت و از هرگونه امتیاز مادی که حاصل موقعیتش بود، پرهیز میکرد. این زهد، نه تنها یک سبک زندگی، بلکه یک ابزار سیاسی بود؛ ابزاری برای حفظ استقلال رأی از ترفندهای مالی قدرتمداران. مدرس با این سادگی به مخالفان خود نشان داد که نه به دنبال قدرت برای کسب ثروت است و نه با وعدههای مادی قابل خریداری است. این موضوع، وزن اخلاقی سخنان او را در نزد توده مردم و حتی برخی مخالفانش افزایش میداد.
بخش چهارم: دوران زندان و شهادت؛ اوج ایستادگی
پس از انزوای سیاسی و خلع ید تدریجی از مجلس، مدرس به شهر طبس تبعید شد و سرانجام در زندانی در بیابانهای نیشابور (قبر خرو) به شهادت رسید. این دوران، اوج تعهد او به آرمانهایش را به نمایش گذاشت.
۱. مقاومت در اسارت
گفته شده است که در دوران اسارت، جاسوسان و مأموران رژیم تلاشهای زیادی برای گرفتن اعترافات یا توافقنامههایی از مدرس انجام دادند که مشروعیت اقدامات رژیم را تأیید کند. اما مدرس تا آخرین لحظات زندگی، از زیر بار هیچگونه سازش و عقبنشینی از اصول خود سر باز زد.
شهادت او در ۳۰ آذر یا ۱ دی ماه ۱۳۱۶ (بنا به روایات مختلف)، توسط عوامل رژیم و به صورت کاملاً مخفیانه صورت گرفت تا هیچ سندی دال بر اقدام حکومتی باقی نماند. این شیوه شهادت نیز خود نمادی از ماهیت ستمی بود که مدرس با آن مبارزه میکرد؛ ستمی که ترجیح میدهد در تاریکی و پنهانی عمل کند.
نتیجهگیری: میراث مدرس برای امروز
یاد شهید مدرس، یادآور این حقیقت است که قدرت واقعی یک ملت در پایبندی به ارزشهای اصیل خود نهفته است. در هر برهه تاریخی که کشور با چالشهای نفوذ خارجی یا انحرافات داخلی مواجه باشد، منش مدرس میتواند راهنما باشد.
۱. درسهای راهبردی مدرس:
شفافیت در دفاع از منافع ملی: مدرس هرگز سیاستهای پشت پرده را نپذیرفت و همواره شفافیت را در دفاع از حقوق مردم لازم میدانست.
عدم مماشات با استبداد: مبارزه با قدرتطلبی افسارگسیخته، حتی با پذیرش هزینههای سنگین، یک اصل بنیادین است.
ایستادگی بر اصول اخلاقی و فقهی در عرصه سیاست: سیاست بدون اخلاق، به سرعت به ابزاری برای ستمگری تبدیل میشود.
شهید مدرس با خون خود، به ما آموخت که آبروی اصول بر بقای مادی مقدم است. گرامیداشت یاد ایشان، تجدید میثاق با استقلال، شجاعت و پایبندی به حاکمیت قانون در برابر هرگونه قدرتطلبی است. یاد او چراغ راهی است برای سیاستمدارانی که میخواهند در تاریخ ایران، فارغ از هرگونه مصلحتاندیشی کوتاهمدت، نامی نیک از خود به یادگار بگذارند. ایستادگی مدرس، درس جاودانی است برای هر کس که معتقد است، خدمت به مردم از طریق قانون و استقلال، بالاترین عبادت است.